"کسانی که به برجهای دوقلوی نیویورک در 11 سپتامبر حمله کردند ایرانی نبودند، آنان اتباع عربستان بودند"
آفتابنیوز : سرویس بین الملل- روزنامه "گاردین" نوشته است که سرنوشت خاشقجی ثابت کرد رابطه آمریکا و عربستان سعودی به پایان راه خود رسیده است.
به گزارش آفتابنیوز؛ نویسنده یادداشت میافزاید: زمان آن فرارسیده که آمریکا در برابر پیوند مخرب ترامپ و عرستان بایستد. رابطه میان واشنگتن و ریاض مدتها پیش از قتل خاشقجی دچار تزلزل شده بود. زمانی طولانی بود که گسستی بنیادین در این رابطه ایجاد شده بود. امریکا اکنون باید عربستان سعودی را نه به مثابه یک شریک ناقص که به عنوان بازیگری بدخواه در منطقه که به ضرر منافع واشنگتن عمل میکند قلمداد نماید. قتل خاشقجی در ترکیه افکار عمومی جهان را شوکه کرد اما هیچکس نباید متعجب شود. عربستان سعودی سلطنتی است که از طریق سرکوب حکومت میکند.
در سال 2018 میلادی خانه آزادی در گزارش خود عربستان سعودی را به عنوان کشوری "غیرآزاد" ردهبندی کرده بود و در گزارش حقوق بشری در سال 2017 میلادی درباره رفتارهای خشونتآمیز دولت عربستان سعودی از جمله "کشتارهای غیرقانونی، شکنجه، دستگیریهای خودسرانه و خشونت و تبعیض جنسیتی علیه زنان" سخن به میان آمده است. با این حال، استدلالهای عجیب و غریبی برای توجیه روابط آمریکا و عربستان سعودی وجود دارند. به ما گفته شده که به عربستان سعودی برای مبارزه با تروریسم نیاز داریم. اما آیا عربستان سعودی یک شریک واقعی است؟ فراموش نکنیم که 15 نفر از 19 مرد حملهکننده به برجهای دوقلو در نیویورک در تاریخ 11 سپتامبر سالها پیش اتباع سعودی بودند.
براساس گزارش دولت امریکا در سال 2009 میلادی، عربستان سعودی مهمترین افراد اهداکننده منابع مالی برای گروههای تروریستی در سرتاسر جهان را در خود جای داده است. استدلال دیگر ادعا میکند که امریکا به عربستان سعودی برای حفظ ثبات در منطقه نیاز دارد اما واقعیت عکس این است. در یمن عربستان سعودی بیش از سه سال است که جنگی را با حمایت امریکا ادامه داده و یکی از فاجعهبارترین بلایای انسانی در جهان را ایجاد کرده است؛ با هزاران نفر گرسنه یمنی و میلیونها نفر آواره.
سازمان ملل متحد در گزارش خود اعلام کرده که 13 میلیون یمنی در معرض گرسنگی قرار دارند. در حالی که آمریکا ایران را به حمایت از خشونت در یمن متهم میکند، واقعیت آن است که عربستان سعودی نقش بیشتری در ایجاد این بینظمی و خشونت در آن کشور ایفا کرده است. در نهایت آنکه مدافعان حفظ روابط امریکا و عربستان سعودی میگویند برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه به ریاض نیاز داریم. واقعا امریکا از این رابطه چه عایدش شده است؟ عربستان سعودی تلاش کرد تا مانع از مذاکرات منتهی به برجام میان امریکا و ایران شود؛ مذاکراتی که منجر به صدور توافقی شد که ایران را از رسیدن به سلاح هستهای باز میداشت و سپس دولت ترامپ در راستای منابع ریاض از برجام خارج شد. عربستان سعودی باعث ریخته شدن بنزین بر آتش منازعه ایران و امریکا در منطقه شده است. یک توجیه دیگر برای حفظ روابط امریکا و عربستان سعودی اسرائیل است. با افزایش روابط شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل، عربستان سعودی دیگر نقش محوری در محکوم کردن اسرائیل ایفا نمیکند. بهبود روابط میان اسرائیل و اعراب در مورد امریکا نیست بلکه برای تشکیل ائتلافی ضدایرانی است. آمریکا میتواند بدون حمایت از ریاض نیز امنیت اسرائیل را تامین و تضمین کند".
این روزنامه مینویسد: "آیا ما نیازمند نفت عربستان سعودی هستیم؟ اکنون جهان باید درک کند که گذار به دوره استفاده از انرژی پاک ضروریترین نیاز است تا از تبعات فاجعهبار اقلیمی در آینده جلوگیری شود. اکنون ترامپ اما تلاش میکند تا لاپوشانی کند و کاری کند که ریاض از ماجرای قتل خاشقجی و تبعات آن جان سالم به در برد. ترامپ به محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی چکی بدون امضا داد. همین موضوع سبب جسورتر شدن او شد: سعد حریری نخستویر لبنان را ربود، روابط دیپلماتیک با کانادا را به دلیل انتقاد کانادا از نقض حقوق بشر در آن کشور قطع کرد، قطر را محاصره کرد و جنگ ویرانگر در یمن را هدایت کرده است.
قتل خاشقجی محصول جانبی این رابطه ورشکسته از نظر اخلاقی است. ترامپ نیز در ریخته شدن خون خاشقجی سهم و نقش دارد. اما چرا ترامپ به عربستان سعودی کمک میکند تا سیاستهایی که به ضرر منافع امریکا هستند را ادامه دهد؟ شاید به دلیل رویکرد انحصارطلبانه ترامپ و بیاهمیتبودن موضع حقوق بشر برای او و یا شاید هم به دلیل ارتباطات مالی شخصی بین ترامپ و سعودیها. اکنون نوبت آمریکاییهاست که در برابر موضع ترامپ در قبال ریاض بایستند. در پایان امریکا باید مشخص کند همانگونه که در رابطه با چین و روسیه به ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشری اشاره میکند در مقابل عربستان سعودی نیز خواهد ایستد یا خیر. اکنون نوبت موضعگیری امریکا است".
سعودیها باید هزینه قتل خاشقجی را بپردازند
گاردین همچنین در سرمقاله خود مینویسد که عربستان سعودی باید هزینه قتل یک منتقد را با کنار گذاشتن ولیعهد آن کشور (محمد بن سلمان) و یا محدودکردن قدرت و اختیارات او پرداخت کند.
این روزنامه بریتانیایی میافزاید: "قتل خاشقجی ما را به یاد آنچه درباره قتلهای قرون وسطایی خواندهایم میاندازد. اردوغان در سخنرانیای که اخیرا داشت به ذهن مخاطب اینگونه متبادر میکرد که این قتل وحشیانه با برنامهریزی قبلی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول انجام شده و قاتلان از ریاض به ترکیه اعزام شده بودند. این در مغایرت با توضیح عربستان سعودی است که مدعی شده خاشقجی به طور تصادفی و در جریان یک درگیری و دعوا کشتهشده است. نکته دوم آن است که اردوغان نشان داد قصد ندارد پرونده به این زودی بسته شود. این بدترین بحران دیپلماتیکی است که ریاض از زمان یازدهم سپتامبر به این سو با آن مواجه شده است.
رییسجمهوری ترکیه در سخنرانی خود از پادشاه عربستان سعودی ملک سلمان ستایش به عمل آورد اما این کار را درباره محمد بن سلمان ولیعهد و پسر او انجام نداد. به نظر میرسد غیرقابل تصور است که باور کنیم چنین اقدام بیرحمانهای بدون تایید شاهزاده محمد صورت گرفته باشد. از زمان پادشاهی پدرش در سال 2015 میلادی، محمد بن سلمان قدرت بیرحمانه خود را تقویت کرده است و هیچ مخالفی را تحمل نمیکند؛ حتی بسیاری از فعالان اجتماعی نیز بازداشت شدهاند. در سیاست خارجی نیز بمباران یمن توسط عربستان سعودی و کرشنگی دادن به غیرنظامیان را مشاهده میکنیم. سخنان محمد بن سلمان درباره اصلاحات و مدرنیزاسیون در عربستان سعودی را زمانی که در برابر جنایات جنگی و بازداشتهای خودسرانه توسط عربستان قرار میدهید، بیپایهبودنشان سخنان او را درک میکنید".
این روزنامه در ادامه اشاره میکند که محمد بن سلمان راهی نظیر صدام حسین را در سرکوب منتقدان در خارج از کشور و به قتل رساندن آنان در پیش گرفته است. این روزنامه مینویسد: "او قدرت خود را از نوع رهبری ترامپ و بیتوجهی او به ارزشهای اخلاقی در جهان کسب میکند و بدینخاطر تقویت شده است. او به خوبی میداند که ترامپ اکنون نیازمند سعودیها برای مقابله با ایران در دور بعدی تحریمهاست که از ماه نوامبر آغاز خواهد شد. اکنون ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی باید علیه مسببان این جنایت اقدام کند. هیچکس باور نمیکند که نفش داشتن مشاور رسانهای محمد بن سلمان و برخی از مقامهای امنیتی آن کشور در این ماجرا اتفاقی بوده باشند. شاید پادشاه عربستان سعودی این اراده و توانایی را نداشته باشد که علیه پسر قدرتمند خود عمل کند. با این حال، اگر جامعه بینالمللی متقاعد شود که این ماجرا یک قتل بوده است و تحریم فروش تسلیحات به عربستان سعودی را اعمال کند، میتواند بر ریاض فشار آورد. عربتسان سعودی باید در برابر فشار به منظور انجام تحقیقی جدی درباره این پرونده قرار گیرد. در آن صورت ممکن است بتوان حداقل از جان شهروندان سعودی در برابر یک ولیعهد بیرحم محافظت کرد".
هیل: روابط با عربستان برای آمریکا مهم است!
پایگاه خبری "هیل" آمریکا اما در مقالهای با توصیه به دولت ترامپ برای در پیشگرفتن موضعی سنجیده در قبال ریاض مینویسد: "روابط امریکا و عربستان سعودی اکنون در بزنگاه مهمی قرار گرفته است.
به گزارش آفتابنیوز، هیل افزوده است: وضعیت بسیار شبیه سال 1979 میلادی است. زمانی که ما تصمیم گرفتیم سیاست متفاوتی را در زمینه خاورمیانه در پیش گیریم. در آن زمان توافق صلح کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر آغاز فصل تازهای در خاورمیانه آشفته قلمداد میشد اما رویدادهای بزرگتر در آن سال باعث از بین رفتن آرامش نسبی حاکم شده در خاورمیانه شدند. در آن زمان اشتباهی را مرتکب شدیم که سالها عواقب آن را متحمل شدیم. دولت کارتر پشتیبانیای از حکومت شاه در اواخر در قدرت بودن او نکرد. دوم آنکه ارتش شوروی به افغانستان حمله کرد. سوم آنکه صدام حسین در عراق قدرت را قبضه کرد و به ایران حمله کرد.
واقعیت آن است که سیاست امنیتی امریکا به ایجاد و یا حفظ این تهدیدات کمک کرده است. آیا اکنون نیز تاریخ در حال تکرار شدن است. امروز نیز همانند آن روزها امریکا متحدانی دارد که سیستم قانونگذاری ما را ندارند و احترامی مشابه ما برای حقوق بشر قائل نیستند. با این حال، باید از خود بپرسیم که مانند سال 1979 میلادی باید صرفا به دلیل نقض حقوق بشر متحدان مهم خود را بسوزانیم؟ برای مثال، به مورد پاکستان نگاه کنیم. آن کشور پس از شکست شوروی در افغانستان به تاسیس طالبان کمک کرد اما هنوز هم متحد ما محسوب میشود و میلیاردها دلار کمک دریافت میکند. روسیه خودسرانه شهروند مخالف خود را به قتل میرساند یا زندانی میکند اما ما بیش از 3.5 میلیون بشکه نفت به صورت روزانه از روسیه خریداری میکنیم و با آن کشور قراردادهای مهم داریم که بر جدیترین حوزههای امنیت ملی ما تاثیرگذار هستند. امریکا از تجارت با مکزیک حمایت میکند اما همزمان میلیونها شهروند آن کشور غیرقانونی وارد ایالات متحده میشوند و حجم بالایی از مواد مخدر نیز از مکزیک به خارج از آن کشور صادر میشود. اکنون نیز همانند سال 1979 میلادی که هدف دولت کارتر اصلاح حکومت وقت ایران از طریق فشار حقوق بشری بود، واقعیت اما آن است که نتیجه چنین سیاستی ممکن است مخرب باشد. اکنون برخی از سناتورها و نمایندگان کنگره خواستار پایان کمکهای امریکا به عربستان سعودی در رابطه با یمن هستند. برخی دیگر نیز خواستار توقف فروش تسلیحات به عربستان سعودی هستند. آیا میفهمیم که با این کار باعث تقویت ایران در منطقه خواهیم شد"؟
در همین حال، "رند پائول،" سناتور آمریکایی از کنتاکی پس از ماجرای قتل خاشقجی روزنامهنگار سعودی، خواستار آن شده که در سیاست خارجی آمریکا علیه عربستان سعودی سختگیری بیشتری اعمال شود حتی اگر این اقدام منجر به تضعیف برنامه ترامپ علیه ایران شود.
او گفته است: "سعودی ها بد هستند. آنان چندین دهه است که رفتارهای مشابهی دارند و ما چشمان خود را بر روی این موضوع بستهایم و تنها میگوییم: "ایران، ایران، ایران. باید از عربستان سعودی علیه ایران حمایت کنیم". من مطمئن نیستم که عربستان سعودی کمتر از ایران برای ما بد باشد. باید این را صادقانه بگویم".
پائول در ادامه افزوده است: "عربستان سعودی بزرگترین حامی تروریسم مذهبی رادیکال بوده است. آنان در سرتاسر جهان ترویستها را آموزش دادهاند. افرادی که در تاریخ یازدهم سپتامبر به برجهای دوقلوی ما در نیویورک حمله کرده بودند، ایرانی نبودند آنان سعودی بودند. کشتن خاشقجی توسط ریاض تنها یک نمونه از مواردی است که عربستان سعودی مرتکب میشود و به نفع منافع امریکا نیست. سعودیها بیش از 100 میلیارد دلار در چندین دهه گذشته در مدارس آموزشدهنده نفرت از مسیحیان، یهودیان و هندوها سرمایهگذاری کردهاند. این مدارس مراکزی برای استخدام تروریستهای رادیکال و تربیت آنان هستند. عربستان سعودی تنها به 10 هزار مدرسه در پاکستان کمک مالی کرده که تربیتکننده اسلامگرایان افراطی بودهاند. حمایت از مدارس مذهبی در اندونزی را نیز به این مورد اضافه کنید".